پسر عزیز من
٥/٩/٩٢ روز دیدار منو پسر عزیزم به بهانه کلاسهای زایمان باید به دستور بهداشت یه سونوی وضعیت جفت و جنین میرفتم خیلی خوشحال بودم چون دوباره می دیدمت دلم خیلی واست تنگ شده بود عزیز دلم اگه اجازه میدادن که هر روز برم سونوگرافی با سر میرفتم آخه نمیدونی چقدر بیخبری سخته اینکه ندونی بچه ات الان تو چه وضعیتیه خیلی عذاب آوره مخصوصا واسه من که حرکتاتو درک نمیکردم خیلی واسم سخت بود همه دوستای نی نی سایتیم از هفته ١٥ و ١٦ حرکتای نی نیاشونو میفهمیدن اما من هیچ حسی نداشتم دائم نگران بودم که طوریت نشده باشه ... اینبار با خاله جون دومی رفتم خیلی دلم میخواست بدونم دخملی یا پسملی به پیشنهاد خانوم منشی یه شکلات خوردم و منتظر موندم ...
نویسنده :
مامان
17:18